*** یلدا دلان ***
*** یلدا دلان ***
نوشته شده در تاريخ برچسب:, توسط ابوالفضل اسماعیلی |

  ای نازینین ، ای نازینین
 در آینه ما را ببین
از شرم این صد چهره ها
 در آینه افتاده چین
 از تندباد حادثه
 گفتی که جان در
برده ایم
 اما چه جان در بردنی
 دیریست که در خود مردهایم
ای نازنین ، ای نازنین
 در آینه ما را ببین
از شرم این صد چهره ها
در آینه افتاده چین
این جا به جز درد و دروغ
 هم خانه ای باما نبود
در غربت من مثل من
هر گز کسی تنها نبود
عشق و شعور
و اعتقاد
کالای بازار کساد
 سوداگران در شکل دوست
 بر نارفیقان شرم باد
 هجرت سرایی بود و بس
 خوابی که تعبیری نداشت
هر کس که روزی بار بود
اینجا مرا تنها گذاشت
 اینجا مرا تنها گذاشت
 ای نازنین ، ای نازنین
 من با تو گریه کرده ام
 در سوگ همراهان خویش
 آنان که عاشق مانده اند
 در خانه بر پیمان خویش
ای مثل من در خوداسیر
 لیلای من با من بمیر
تنها به یمن مرگ ما
این قصه می ماند به جا
هجرت سرابی بود و بس
 خوابی که تعبیری نداشت
هر کس که روزی یار بو
 اینجا مرا
تنها گذاشت
 اینجا مرا تنها گذاشت
 ای مثل من در خود اسیر
 لیلای من با من بمیر
تنها به یمن مرگ ما
این قصه می ماند به جا
 ای نازنین ، ای نازنین



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: